سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با پاداش دادن به نیکوکار بدکار را بیازار . [نهج البلاغه]
امروز: جمعه 103 اردیبهشت 14
بسم الله النور
 می خواهم از یک قلم بنویسم برای ورق
چه قدر یخ زده؛ تمام ضمیر های من ؛«من» میشود
جای تو و او در تمام این ورق؛ لابه لای تمامِ واژه های قصه ام
به یک سوال ؛ تبدیل میشود
و من هنوز هم ، تمامِ واژه هایم ، با من آغاز می شود
و حتی تمامشان هم به من تمام میشود
چقدر سخت و تلخ است برای تو
تمام این ضمیرهای تکراری
که آخر فقط به من تبدیل میشود
در تمام این داستانِ ورق نویسی ام
تمام واژه ها به یک ضمیر سجده می کنند
و آن؛ من است!
چه ساده و پر از دروغ تمامِ این من های داستانِ من
اتفاقی؛ به عاریه؛ لباس این ضمیر دوم را به تن می کنند
گرچه قرار بود تمام ضمیرهای قصه، دو شوند
اما با تمام حرفهای تو ؛ من به تو تبدیل نمیشود
آخر تمام فعل های این قصه ات
ضمیرِ من آفریده اند
و جای تو واو هنوز هم در تمام واژه های این ورق ؛ به یک سوال تبدیل میشود...
خدای خوب قصه ام؛
ضمیر گمشده ی این قصه ام
...میشود آخر که آیا یک روز تمام من به تو تبدیل شود؟


 نوشته شده توسط پلک ... در پنج شنبه 87/1/22 و ساعت 4:49 عصر | نظرات دیگران()
 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرگ ساده است...
آری!، تو بمان!
از میرحسین موسوی
از تحجر بیش از بی دینی رتج می برم
خاک بر سر انقلابی که شما کردید.
و اسرائیلی که به هیچ چیز رحم نمیکند...و مایی که بی رحم تر از اوی
مسؤلیم!!!
گونه ام داغ است از بوسه ناز تو...
...
دو رکعت سلام...
[عناوین آرشیوشده]

بالا

طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ

بالا