• وبلاگ : ...
  • يادداشت : اين فيلتر سكوت را بشكنيم آخر...
  • نظرات : 12 خصوصي ، 9 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مهاجر 

    سلام

    در تاريخ هيج گاه، تندروان و كاسه از آش داغتر ها و آنان كه جلوتر از امام زمان خويش حركت مي كنند، به حق كمك نكرده اند. مطالبي كه نوشته اي را با نظرات امام مدعاي خويش (رهبري) بسنج. بايد به حال خود فكري كني وگرنه كه مثل خيلي ها نه خيلي دير كه زود به خوارج مي پيوندي. لحظه اي فكر كن. هم به آن زمان كه (به قول خودت) براي آزادي به خاتمي رأي دادي و هم به اين زمان كه فحش را به هيكل او كشيده اي.

    پاسخ

    بسم الله./سلام./دوست عزيزم؛ مهاجر گرام؛ کاش کمي با تامل بيشتر متن را مي خوانديد.در ادبيات و قلم؛ من و ما هميشه معناي شخص نويسنده را نميدهد. گاهي منظور گروه فکري نويسنده است.گاهي؛منظور؛هم قشران يا هم مسلکان؛ يا حتي گاهي هم سن هااست. گاهي منظور از من يا ما در متن؛ قشر خاصي از جامعه است.و بعضا عموم مردم.که نويسنده خود را به جاي تمام آنها حق دارد بگذارد و قلم به دست بگيرد.و البته که کلام بايد شايستگي جاري شدن بر قلم را داشته باشد.دوست گرام ؛ بنده هيچ گاه به جناب آقاي خاتمي؛ راي نداده ام. نه به دلايل مخالفت هاي سياسي بلکه به خاطر يک دليل ساده؛ من آن روزها سنم کمتر از آن بود که مطابق قانون اساسي حق راي دادن داشته باشم.در اين جا در آن بخش از کلام که گفته شد آن روز که به خاتمي راي داديم...از زبان آن عده اي گفته شد که اگر خوب گوش کنيد هنوز هم از آن راي پشيمانند.و هنوز هم صداي آن پشيماني به گوش ميرسد.کم نيستند اين گروه. به قشر ديني هم مرتبط نيستند؛ بسياري از جوانان حتي به اصطلاح سياسي چپ گرا هم که حق و انصاف معيارشان است به راستي پشيمانند.آن قدر که مجبور به بيان اين واقعيت تلخ شويم که از اصل اعتماد کردن به يک نفر و خصوصا يک روحاني زده شوند و اين جاي بسي غصه دارد./اما در خصوص پيروي از کلام و سيره رهبري بايد داستاني تکراري را عرض کنم و آن هم روزهايي که حضرت زهرا(سلام الله) درب خانه ها را ميزدند و ميگفتند مگر شما نبوديد که در غدير با علي بيعت کرديد؟؟درب خانه ها بسته ميشد اما راه حقيقت خاموش شدني نيست.اگر به تاريخ بنگريد آن روزها حضرت علي؛ هم پاي زهرا نميشدند.چون جايگاه امامت در آن زمان اين اجازه را به ايشان نمي داد اما اين دليل نميشود که زهرا را منع کنند که نرو و اين خطا است .چرا که زهرا معصوم است و مبرا از خطا.پس ميتوان چنين نتيجه گرفت که گاه يک موضوع براي افراد مختلف که در جايگاه هاي مختلف قرار دارند وظايف متفاوتي ايجاب ميکند.رهبري قطعا بنا به صلاح ديد هاي اجتماعي به صراحت نقد افراد جامعه ديني و مسولين را نميکنند آن هم به خاطر حفظ وحدت جامعه. همان طور که حضرت امام بعد از انتخاب بني صدر در روز تنفيذ او ؛ به صراحت مخالفت نکردند. اما به کنايه فرمودند که مردم خطا دارند ميروند.مثل حضرت رهبر که ايشان هم به صراحت نقد نکرده اند و حتي بعضا به خاطر صلاح ديدهاي جامعه اسلامي جاهايي به تاييد پرداخته اند اما کم هم به کنايه منظور را بيان نفرموده اند. کافي است کمي دقت نظر داشته باشيم. / بنده کاسه از آش داغ تر نشدم. اما شما با منطق نه ديني و انقلابي فقط با منطق عقل کمي به دنياي اطرافتان نگاه کنيد تا ببينيد آيا اين انتقاد صريح ابن ملجم مي سازد؟؟...خدا همه مان را هدايت کند؛ ان شاءالله...