بسم الله
درك ميكنم كه چه گذشت بر دلتان...
حال گويم از دل خود..
وقتي براي كربلا رفتم به سوي شلمچه چيزي جز غربت حرم نديدم ولي اين غربت را ،دل من پاسخي نبود تا بتوانم با حتي يك قطره اشك ذوق دل را ارامش بخشم...
ما رفتيم و انها زود تر رفتن...ما به سوي ماه و انها به سوي خورشيد...راه يكي است و نزديك ولي اين فاصله دركش براي قلب ما دشوار است..
انشالله باشد روزي كه اين فاصله كم شود و ما هم بتوانيم به كربلاي دل سفر كنيم..انشالله..
عالي بود..حرفي كه از دل باشه روي صفحه رنگي دل ميشينه..
موفق هستي و موفق تر ميشي انشالله...
يا محمد وعلي...
التماس دعا هم كه ..بحث داره...